--------------------
امیرالمومنین قصد مسجد کرده بود . حالت عجیبی … #حیدریه #متن_روضه
#متن_روضه شهادت حضرت امیرالمومنین علیه السلام
گریز به احوالات هجوم به خانه وحی
.
✍️ #زبدهالاشعار ✍️
.
.
امیرالمومنین قصد مسجد کرده بود . حالت عجیبی داشت . صحبت های عجیبی میکرد . ام کلثوم نگران و مضطرب شده بود . حرف دلش این بود :ای کاش امروز پدرم به مسجد نرود !حس میکنم اتفاقی میخواهد بیفتد …موقعی که میخواست ات از در خانه بیرون برود قلاب در به کمربند علی گیر کرد . گویا در خانه هم میگوید :علی جان !امروز به مسجد نرو !مرغابی ها دور حضرت را گرفته بودند . گویا آنها هم میگفتند :علی جان !امروز به مسجد نرو !مولا جان فقط امروز را به خانه بمان و نماز بخوان !.. . همین طوری نمیگویم چون میدانم یک دفعه هم عده ای گریبان علی را محکم گرفته بودند و از خانه بیرون کشیدند در حالی که پیراهنش را جلوی گردنش جمع کرده بودند او را کشان کشان به سوی مسجد بردند.آنجا هم حضرت زهرا مانع شد . دست به کمربند امیرالمومنین انداخت . علی را رها کنید . نمیگذارم علی را ببرید . .. اما یک وقت دیدند تازیانه ی قنفذ بالا رفت و بر دستان حضرت فرود آمد . “فماتت حین ماتت و ان فی عضد ها مثل الدملج من ضربته “وقتی که فاطمه در اثر آن ضربت بعد از مدتی از دنیا رفت ،آثار شدید تازیانه مثل بازوبند و دستبند در بازوی زهرا نمایان بود.
.
.
✔️ #گریز #فارسی از #ژولیده
.
پشت در گردیده گل از غنچه پرپر جد
با لگد شش ماهه طفلی گشته از مادر جدا
.
در میان کوچه زهرا دامن حیدر گرفت
گفت نگذارم شود روح من از پیکر جدا
.
داد فرمان بر مغیره ثانی از بغض علی
دست زهرا رابکن از دامن…
👉 https://sarmashg.ir/mag/?p=33791 🌐
————————
#⃣ #اشعار_و_مدایح #زبده_الاشعار
🔘 🔗 دیدن متن کامل
- ۹۹/۰۲/۲۲