--------------------
تاریخ وهابیت (۱)
مذهبی, منبر مکتوب – وهابیت
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین…
اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن…
کی شود از تو بیاید خبری مهدی جان برسد این شب ما را سحری مهدی جان
همه شب از غم تو ناله زنم تا به سحر جلوه کن بر دل زارم سحری مهدی جانِ
آه و افسوس که عمرم به فراق تو گذشت حاصلم نیست به جز چشم تری مهدی جان
مادرت گفت میان در و دیوار بیا که مرا وارث خون پسری مهدی جان
بین چه سان سیلی دشمن رخ من کرده کبود این چنین تیره نگشته قمری مهدی جان
صورت نیلی خود را ز علی پوشیدم تا نبیند ز کبودی اثری مهدی جان
یک تشرف:
مردی روغن فروش در حله میگوید معارف دینم را از مرحوم آقا سید مهدی قروینی یاد گرفتم از ایشان سئوال کردم چطور میشود آقا امام زمان را زیارت کرد؟ ایشان فرمودند چهل شب جمعه به زیارت حضرت ابی عبدالله الحسین برو. تصمیم گرفتم این کار را بکنم و مشغول انجام آن شدم هر هفته شبهای جمعه از حله برای زیارت امام حسین به کربلا میرفتم تا این که فقط یک شب باقی ماند. روز پنج شنبه ای بود که از حله به کربلا رفتم وقتی به دروازه شهر رسیدم دیدم سربازها و نیروهای دولتی با کمال سختی از کسانی که میخواهند وارد شهر شوند درخواست مجوز عبور میکنند و من نه مجوز داشتم نه قیمت آن را . متحیر مانده بودم مردم هم دم دروازه ایستاده بودند و همدیگر ار فشار میدادند تا شاید راهی باز شود من از شلوغی استفاده کردم و خواستم خودم را از لابه لای آنها رد کنم اما نشد.در این حال صاحب خودم حضرت صاحبالأمر را داخل شهر و پشت دروازه دیدم تا آنجناب را دیدم به ایشان استغاثه کردم همان لحظه مولا بیرون آمدند و…
👉 https://sarmashg.ir/mag/?p=19788 🌐
————————
#⃣ #مذهبی #منبر_مکتوب_و_آنلاین
🔘 🔗 دیدن متن کامل
- ۹۸/۰۹/۰۳