--------------------
به نوبت اند ملوک اندرین سپنج سرای
پندیات
.
✍️ زبده الاشعار ✍️
.
.
#سعدی_شیرازی
.
به نوبت اند ملوک اندرین سپنج سرای
کنون که نوبت تست ای ملک به عدل گرای
.
چه دوستی کند ایام اندک اندک بخش
که بار بازپسین دشمنیست جمله ربای؟
.
چه مایه بر سر این ملک سروران بودند
چو دور عمر به سر شد درآمدند از پای
.
تو مرد باش و ببر با خود آنچه بتوانی
که دیگرانش به حسرت گذاشتند به جای
.
درم به جورستانان زر به زینت ده
بنای خانه کنانند و بام قصراندای
.
به عاقبت خبر آمد که مرد ظالم و ماند
به سیم سوختگان زرنگار کرده سرای
.
بخور مجلسش از ناله های دودآمیز
عقیق زیورش از دیده های خون پالای
.
نیاز باید و طاعت نه شوکت و ناموس
بلند بانگ چه سود و میان تهی چو درای؟
.
دو خصلت اند نگهبان ملک و یاور دین
به گوش جان تو پندارم این دو گفت خدای
.
یکی که گردن زورآوران به قهر بزن
دوم که از در بیچارگان به لطف درآی
.
به تیغ و طعنه گرفتند جنگجویان ملک
تو بر و بحر گرفتی به عدل و همت و رای
.
چو همتست چه حاجت به گرز مغفرکوب
چو دولتست چه حاجت به تیر جوشن خای
.
به چشم عقل من این خلق پادشاهانند
که سایه بر سر ایشان فکنده ای چو همای
.
سماع مجلست آواز ذکر و قرآنست
نه بانگ مطرب و آوای چنگ و نالهٔ نای
.
عمل بیار که رخت سرای آخرتست
نه عود سوز به کار آیدت نه عنبرسای
.
کف نیاز به حق برگشای و همت بند
که دست فتنه ببندد خدای کارگشای
.
بد اوفتند بدان لاجرم که در مثلست
که مار دست ندارد ز قتل مارافسای
.
هر آن کست که به آزار…
👉 https://sarmashg.ir/mag/?p=31755 🌐
————————
#⃣ #اشعار_و_مدایح #زبده_الاشعار
🔘 🔗 دیدن متن کامل
- ۹۸/۱۲/۰۱